چند وقته یه حسی دارم .
یه حسی که انگار بهم میگه دنیا داره تموم میشه .
یا این که دنیا واسه من تموم شده .
یه حسی که هدف زندگی کردن رو ازم می گیره .
یه حسی که باعث خستگیه .
نمی دونم حس بدیه یا خوب .
ولی هر چی هست باعث شده مرگ و زندگی واسم هیچ فرقی نداشته باشه . . .
بعضی آدما دیگه این دنیا واسشون کوچیک میشه !
همون لحظه هاس که دلشون یه دنیای بزرگتر می خواد ! یه دنیای خیلی خیلی بزرگتر !
اینجاس که از خدا می پرسن خدایا هر طلوعی یه غروبی داره . پس غروب ما کی ه ؟!
در این مواقع گاهی این قدر طرف بدبخته که حتی مرگ هم بهش پشت می کنه . . .
مثل صادق هدایت که گفت : " مرگ هم پشت کرده به ما . . . "